طبق وعده ای که داده بودیم، این بار ضرب المثلی را که آقای رفوُ پَستوشَک Rafał Pastuszak درموردش تحقیق کرده اند جلو رو دارید. مرجع این تحقیق، بخش ضرب المثل های وبسایت "فرهنگسرا" می باشد. از آقای رفوُ پستوشک دانشجوی کارشناسی، سال سوم تشکر می کنیم.
هم چوب را خورد و هم پياز را و هم پول را داد
در روزگارهای خیلی پیش گناهکاری بود که باید برای خطایش جریمه می پرداخت. پس حاکم فرمان داد او یکی از سه جریمه را انتخاب کند. یا صد تومان بدهد، یا صد ضربه بخورد یا یک من پیاز. راستش را بخواهید اکثر اروپایی ها نمیدانند یک من چقدر است پس باید این را توضیح بدهم. من واحدی است که حدود سه کیلو می شود. گاهی به آن بتمن یا من تبریز هم میگویند. این واژه از زبان کلدانی آمده است. خطاکار به این نتیجه رسید که خوردن پیاز در مقایسه با جریمه های دیگر کار خیلی سختی نیست و آن جریمه را انتخاب کرد. پس یک من پیاز برای او آوردند.وقتی بخشی از آن را خورد فهمید که دیگر نمیتواند ادامه بدهد خواست کار دیگر را انجام بدهد پس گفت: صد چوب بزنید! قبول کردند. ولی بعد از چند لحظه دوباره فهمید قادر نیست دیگر کتک بخورد و صد تومان را داد.
منظور این ضرب المثل این است که گاهی کاری آسان به نظر میرسد ولی در واقع سخت ترین راه است و اگر زیاد نظرمان را عوض کنیم، باعث مشکل می شود.
Wychłostali go, zjadł cebulę i jeszcze zapłacił sto tumanów
W dawnych czasach żył złoczyńca, któremu przyszło zapłacić za swoje niegodziwości. Władca w swojej wielkiej łasce pozwolił mu wybrać jedną z trzech kar: mógł zjeść man[1] cebuli, dostać sto razów na pręgierzu , albo zapłacić sto tumanów[2]. Przestępca uznał, że pierwsza ze wspomnianych kar jest najlżejsza i poprosił o wymierzenie właśnie jej. Niestety, po pewnym czasie nie był już w stanie zjeść więcej. Poprosił o chłostę. „Wychłostajcie mnie sto razy!” – powiedział, na co oprawcy przystali ochoczo. I tym razem kara była nie do zniesienia, zatem zmuszony został do wybrania ostatniej – oddania stu tumanów.
Nauka jaką niesie ze sobą to przysłowie jest bardzo prosta: czasem wybory z pozoru najłatwiejsze rodzą najwięcej problemów. Niezdecydowanie jest najgorszym z nich.
[1] Jednostka wagi popularna w krajach bliskiego wschodu równoważna ok. 3 kg. Często określana man-e tabrizi (od miasta Tabriz), ew. batman w przeciwieństwie do tzw. mana królewskiego (man-e padeshahi), którego waga była dwukrotnie większa. Jest to słowo pochodzenia chaldejskiego.
[2] Jednostka płacy.
چه ضربالمثل جالبی. من نشنیده بودم. دستتون درد نکنه. ریشهی کلدانی من رو هم نمیدونستم. چیزی که بهش «بتمن» گفته میشه رو ترکهای ایران یا آذریها در ایران، «باتمان» تلفظ میکنند. یه توضیح هم من بدم که بتمن یا من، الزاما معادل سه کیلو نیست. یعنی حسب شهرها میتونه من هر شهر هم فرق کنه. یک من در برخی شهرها حتی معادل شش کیلو هم میشه. اسم ثابته، اما وزنی که هر من یا بتمن معادل اون هست متفاوته. مرسی بچهها.
پاسخحذف