چهارشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۹

ضرب المثل ها و اصطلاحات فارسی (2) / از خجالت آب شدن

مطلب کوتاه زیر را خانم مونیکا وی سُتسکا برایمان فرستاده که با اندکی تغییر آن را می خوانید. همانطور که در بخش 1 این سلسله پست ها ذکر شد، منبع  این پست،بخش ضرب المثل‌های  وب سایت "فرهنگسرا" می باشد. ضمن سپاس از خانم ویسُتسکا، در انتظار مطالب دوستان دیگر هستیم. خانم ویسُتسکا دانشجوی سال سوم کارشناسی در رشته ایران شناسی هستند.

" از خجالت آب شدن"

آیا در فرهنگ های مختلف، پدیده‌های مشابه وجود دارند؟ غالباً نمی‌دانیم آیا دو کشور به خرافاتی مشابه اعتقاد دارند، چیزهای مشابهی برای آنها افت داردˏ یا شوخ‌طبعی های مشابهی دارند یا نه؟ با کمی دقت می‌توان دید که گاه عوامل مشترکی در فرهنگ های متفاوت وجود دارند. به عنوان مثال می‌توانیم ضرب‌المثل ها و اصطلاح های ایرانی و لهستانی را، که بخشی از فرهنگ و زبان هستند مقایسه کنیم.
چند روز پیش در یک سایت ایرانی توضیح ضرب‌المثل ها و اصطلاح های مختلفی که ایرانیها از آن استفاده می‌کنند ˏ خواندم. در کمال تعجب، به این نتیجه رسیدم که بعضی از ضرب‌المثل ها و اصطلاحات ایرانی و لهستانی یا یکسان هستند یا معنی مشابه دارند. بسیاری از لهستانیها وقتی که رفتار آنها احمقانه است یا از کلماتشان شرمشان می‌آید می‌گویند که «از خجالت سوختم» . در همین وضیعت ایرانیها می‌گویند: " از خجالت آب شدم." آیا می‌توانیم عوامل مشترک در این دو اصطلاح را پیدا کنیم ؟

در این سایت ایرانی نوشته شده است: " آدمی را وقتی خجلت و شرمساری دست دهد بدنش گرم می‌شود و گونه هایش سرخی می گیرد. خلاصه ی عرق شرمساری که ناشی از شدّت و حدّت گرمی و حرارت است از مسامات بدنش جاری می گردد. عبارت بالا گویای آن مرتبه از شرمندگی و سرشکستگی است که خجالت زده را یارای سربلند کردن نباشد و از فرط انفعال و سرافکندگی سر تا پا خیس عرق شود و زبانش بند آید ."
به اعتقاد من اصطلاح لهستانی را هم به همین طرز توضیح می دهیم اما به دلیل گرمی حرارت بدنمان از خجالت می سوزیم. البته از نظر علم اشتقاق لغات یا از نظر دین و باورها این دو اصطلاح شاید هیچ نقطه ی مشترکی نداشته باشند

Czy w odmiennych kulturach istnieją podobne zjawiska? Często nawet nie zdajemy sobie sprawy z tego, że w dwóch różnych państwach ludzie mogą wierzyć w te same przesądy, że te same rzeczy mogą być dla nich powodem do wstydu, że mają podobne poczucie humoru. Dzięki odrobinie uwagi możemy zauważyć wspólne elementy w różniących się od siebie kulturach. Dla przykładu, możemy porównać perskie i polskie przysłowia czy powiedzenia, które są częścią tych kultur i języków. Kilka dni temu, na irańskiej stronie internetowej, czytałam opisy przysłów i powiedzeń, używanych przez Irańczyków. Ku mojemu zdziwieniu, doszłam do wniosku, że niektóre z polskich i perskich przysłów, są albo takie same albo mają podobne znaczenie. Wielu Polaków po swoim niemądrym zachowaniu albo kiedy wstydzą się swojej wypowiedzi, mówi, że „spaliłem się ze wstydu”. Z kolei Irańczycy w tej sytuacji zwykli mówić: „stopiłem się ze wstydu”. Czy możemy znaleźć wspólne elementy w tych dwóch powiedzeniach ?
Na wspomnianej stronie internetowej jest napisane : „Kiedy człowiek się wstydzi, jego ciało staje się cieplejsze, a policzki czerwienieją. Pot, który jest wynikiem tego ciepła i temperatury ciała pojawia się na różnych częściach ciała. Wspomniane wyżej uczucie jest na tyle mocne, że zawstydzona osoba nie jest w stanie podnieść głowy i z powodu nadmiaru wstydu jest cała zalana potem, a język jej się plącze.”
Moim zdaniem, polskie powiedzenie tłumaczy się w ten sam sposób, ale z powodu ciepła i temperatury naszych ciał spalamy się ze wstydu. Oczywiście, z punktu widzenia etymologii czy religii i innych wierzeń, te dwa powiedzenia mogą wcale nie mieć żadnych punktów wspólnych.

۲ نظر:

  1. کاش لهسنانی « ازخجالت آب شدم» را هم می نوشتید چون گاهی حسابی به درد من می خوره.

    پاسخحذف
  2. خانم ثریا! شما چرا؟ دشمنتون از خجالت آب بشه!
    قرارمان بر این است که ترجمه لهستانی این متن ها را هم از نویسندگانشان دریافت کنیم. همچنان منتظریم.
    دریچه

    پاسخحذف