در زبان فارسی برای یک فعل، ممکن است چند معادل وجود داشته باشد با شدت و ضعف های مختلف در معنی آن ها
توجه کنید:
توجه کنید:
مردن
رخت از جهان بربست (ادبی) racht az dżahaan barbast
به دیار باقی شتافت (ادبی) be dijaar-e baaghi szetaaft
به ملکوت اعلا پیوست (ادبی) be malakut-e a'laa pejwast
جهان فانی را وداع گفت (ادبی) dżahaan-e faani raa wedaa' goft
چشم از جهان فرو بست (ادبی) czaszm az dżahaan foru bast
از دنیا رفت / فوت کرد (مؤدّبانه) az donjaa raft / fołt kard
مرد ( معمولی) mord
هلاک شد (خشمگنانه) halaak szod
زرتش قمصور شد(هم : بیمار/ضعیف/پیر شدن) (طنزآمیز) zertesz ghamsur szod
ریق رحمت رو سر کشید (طنزآمیز و بی ادبانه) righ-e rahmat ro sar keszid
آوانگاری واژه ها براساس خط لهستانی انجام شده است.