سال نو میلادی بر همگان مبارک ! باشد که صلح و آرامش بر زندگی همه و بر جهان حکمفرما شود.
سهشنبه، دی ۰۹، ۱۳۹۳
دوشنبه، دی ۰۱، ۱۳۹۳
پنجشنبه، آذر ۲۰، ۱۳۹۳
عزیزِ دلِ آتش گرفته ام!
فردا 12 دسامبر برابر با 21 آذر پنجمین سالگذشت ایران شناس برجسته، مترجم، و استاد رشته ایران شناسی دانشگاه یاگلونی کراکف است. همتّش را ارج می گذاریم و یادش را گرامی می داریم.
عزیز ِ دل ِ آتش گرفته ام! مارک!
پنج سالست که هستی و نیستی؛ نیستی و هستی! اگرچه " این گلوله آتش گرفته که دل است"؛ کمتر از قبل می سوزاند ولی همچنان می سوزد. تا کی شود که آبی ِ آرامش ِ آن چشم های ِ مانده در ذهنم ، خاموشش کند.
آرام باشی و شاد!
هایده
هایده
چهارشنبه، آذر ۱۲، ۱۳۹۳
ناتوانی زبان / مارک اسموژینسکی
کلام شگفت انگيز: استادی شاعرانه
جلال الدين رومی، نام کنفرانسی بين المللی بود که به مناسبت بزرگداشت
هشتصدمين سال تولد مولوی از سيزدهم تا پانزدهم سپتامبر(2007) در موزه بريتانيای
لندن برگزار شد.
موضوع
سخنرانی پروفسور مارک اسموژنسکی استاد دانشگاه کراکو لهستان، تک گويی
عرفانی مولانا به عنوان راه گريزی از زبان بود. به اعتقاد آقای اسموژنسکی،
ديوان شمس تبريزی تاکيدی است بر اهميت و نقش مهم شمس در زندگی مولانا و
تخلص پايان هر غزل نشانه ای است از ارادت مولانا به شمس. اما مطالعه دقيق
تر ديوان شمس نشان می دهد که در اين ديوان، غزل های متعددی وجود دارد که
مقطع آنها بيش از آنکه اشاره ای به شمس باشد، تاکيدی است بر ناتوانی زبان
برای بيان حقيقت تجربه عارفانه و معنوی. اسموژنسکی در مقاله اش بر تکنيک
های متنوع مولوی برای فراتر رفتن از محدوده زبانی و متنی مونولوگ های
عارفانه اش تاکيد کرد.
پروفسور
اسموژنسکی که دکتری خود را در رشته ادبيات فارسی از دانشگاه تهران گرفته و
زبان فارسی را بسيار فصيح صحبت می کند، از معدود سخنرانان غير ايرانی اين
کنفرانس بود که اشعار مولوی را در مقاله اش به طرز درستی قرائت کرد.
گزارش کامل در:
شنبه، آذر ۰۱، ۱۳۹۳
شهرام شیدایی پنج سال است که ...
https://scontent-a-fra.xx.fbcdn.net/hphotos-xpa1/v/t1.0-9/1560515_10200835427043036_900240776_n.jpg?oh=b9d4e1adf19381713319805b7305546e&oe=55122AF5
شهرام شیدایی پنج سال است که دیگر رنج نمی کشد نه از بیماری نه از ... . . پنج سال آرامش
شهرام شیدایی پنج سال است که دیگر رنج نمی کشد نه از بیماری نه از ... . . پنج سال آرامش
در این اتاق
می ترسم شعرهایی را که زیرِ خاک خواهم گفت
نتوانم برای کسی بخوانم.
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم.
کسی که سرِ فبرم می آید
و می پذیرد که مرده ام
مرا در خویش کشته است.
نتوانم برای کسی بخوانم.
من عجله دارم
و عجیب است که بسیار آرامم.
کسی که سرِ فبرم می آید
و می پذیرد که مرده ام
مرا در خویش کشته است.
خواب های آینده ام را دیده ام
سال های بعدی ام را زیسته ام
و این اضافه گی آزارم می دهد.
کاش این همه عجله نمی داشتم
دستِ کم آن وقت مثلِ همه
در زمان می گنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنار می آمدم.
این همه بر در کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمی کنند
نه کسی می بیند تو را
و نه صدایت را می شنوند
عجله کرده ام
و آن قدر جلو رفته ام
که نمی پذیرند زنده باشم.
در این اتاق زیرِ خاکم
و می نویسم.
از مرگ هرگز نمی ترسم
چون یقین دارم که نمی توانم مُرده ای باشم
چه گونه ممکن است که بگویند تمام شده
دیگر نمی توانی برگردی
این برایم مثلِ شوخی ای ست که با همه دست می دهد
و من دست هایم را قایم می کنم
حقیقتی که با آدم شوخی می کند
کاملاً مشکوک است.
من مرگ را به زندگی آورده ام
و از آن بیرون بُرده ام
و عجیب است که هر شب بیرون می آیم
و بر سنگِ قبرم شعری تازه می نویسم
و دوباره می خوابم
و از این که روز را در میانِ شماها هستم
در خانه با مادرم
و سرِ کار با همکارانم
شگفت زده می شوم.
درِ کودکی ام باز مانده
و زمان چون نتوانست گُمَم کند
از جوانِ بیست و هفت سالۀ من بیرون رفت
کودکی ام با بیست و هفت سالگی ام حرف می زند:
ــــ امروز اولین روز بود که به مدرسه می رفتم
بیست و هفت سالگی ام چشمانِ برق زده اش را می بوسد
ــــ راه خانه تا مدرسه را می پرستم
کودکم به عکس های بیست و هفت سالگی اش نگاه می کند
و نمی دانم چه درمی یابد
که چند شب پشتِ سرِ هم
در خواب فریاد می کشد.
باید نمی گذاشتم داستانِ بلندی را که نوشته ام بخواند
باید نمی گذاشتم به عکس های آینده اش نگاه کند.
من عجله دارم
چه در گذشته چه در آینده.
سنگِ روی سینه ام بی تابی می کند
حتماً شعری نوشته ام.
سال های بعدی ام را زیسته ام
و این اضافه گی آزارم می دهد.
کاش این همه عجله نمی داشتم
دستِ کم آن وقت مثلِ همه
در زمان می گنجیدم
و با دوست و شهر و زمین کنار می آمدم.
این همه بر در کوبیدن بیهوده است
درها را باز نمی کنند
نه کسی می بیند تو را
و نه صدایت را می شنوند
عجله کرده ام
و آن قدر جلو رفته ام
که نمی پذیرند زنده باشم.
در این اتاق زیرِ خاکم
و می نویسم.
از مرگ هرگز نمی ترسم
چون یقین دارم که نمی توانم مُرده ای باشم
چه گونه ممکن است که بگویند تمام شده
دیگر نمی توانی برگردی
این برایم مثلِ شوخی ای ست که با همه دست می دهد
و من دست هایم را قایم می کنم
حقیقتی که با آدم شوخی می کند
کاملاً مشکوک است.
من مرگ را به زندگی آورده ام
و از آن بیرون بُرده ام
و عجیب است که هر شب بیرون می آیم
و بر سنگِ قبرم شعری تازه می نویسم
و دوباره می خوابم
و از این که روز را در میانِ شماها هستم
در خانه با مادرم
و سرِ کار با همکارانم
شگفت زده می شوم.
درِ کودکی ام باز مانده
و زمان چون نتوانست گُمَم کند
از جوانِ بیست و هفت سالۀ من بیرون رفت
کودکی ام با بیست و هفت سالگی ام حرف می زند:
ــــ امروز اولین روز بود که به مدرسه می رفتم
بیست و هفت سالگی ام چشمانِ برق زده اش را می بوسد
ــــ راه خانه تا مدرسه را می پرستم
کودکم به عکس های بیست و هفت سالگی اش نگاه می کند
و نمی دانم چه درمی یابد
که چند شب پشتِ سرِ هم
در خواب فریاد می کشد.
باید نمی گذاشتم داستانِ بلندی را که نوشته ام بخواند
باید نمی گذاشتم به عکس های آینده اش نگاه کند.
من عجله دارم
چه در گذشته چه در آینده.
سنگِ روی سینه ام بی تابی می کند
حتماً شعری نوشته ام.
1373/11/3
شهرام شیدایی
از کتاب: آتشی برای آتشی دیگر
از کتاب: آتشی برای آتشی دیگر
جمعه، آبان ۲۳، ۱۳۹۳
دارد 5 سال می شود
به یاد مارک اسموژینسکی در آستانه پنجمین سالگذشت رفتنش .
با سپاس از آقای مظفر شریعتی
https://www.youtube.com/watch?v=toN7N342-JM&list=UUuaszdibqqI3EHSokcRYTfg#t=21
با سپاس از آقای مظفر شریعتی
https://www.youtube.com/watch?v=toN7N342-JM&list=UUuaszdibqqI3EHSokcRYTfg#t=21
چهارشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۳
به یاد مارک اسموژینسکی / عقرب زلف کجت
به یاد " مارک اسموژینسکی " که این ترانه را می خواند. خوب هم می خواند.
سهشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۹۳
کی چی می گه / سعدی/ + فرهنگ
گلستان سعدی، باب دوم
گَرَت از دست برآید دهنی شیرین کن مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
https://www.facebook.com/Farhangplus/photos/a.455325414510571.97182.452984358078010/791584210884688/?type=1&theater
گَرَت از دست برآید دهنی شیرین کن مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
https://www.facebook.com/Farhangplus/photos/a.455325414510571.97182.452984358078010/791584210884688/?type=1&theater
دوشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۹۳
جمعه، مهر ۱۱، ۱۳۹۳
سهشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۳
شنبه، مهر ۰۵، ۱۳۹۳
یکشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۹۳
با هم و دور از هم / نقاشی روی سنگ / سیا وش Sia Vash/ هنرمند ایرانی-امریکایی
با هم و دور از هم
"نقاشی روی سنگ"، ابتکار جالبیست از سیا وش هنرمند ایرانی-آمریکایی. ابتکاری جالب با موضوعی جالب تر که این روزها جامعه اصطلاحاً پیشرفته بشری مبتلا به آن شده است. در نقاشی پدر، مادر و فرزندی را می بینیم که در کنار یکدیگر نزدیک نزدیک نشسته اند و رو به بیننده. زیر دست هر سه، صفحه کلید کامپیوتر و هر سه سخت مشغول به آن. با چهره هایی بی حالت یا حالتی بی اسم - مغموم، منگ، مات شاید - پشت این خانواده کوچک ، آسمانی آبی و درختانی با شکوفه های زیبا هست که نه آن سه نفر، بلکه فقط ما بینندگان می بینیم .
نقاشی با رنگ های زیبا و مفهومی زیباتر در کمال سادگی به روی سنگ آمده است و می توان آن را آیینه بخشی از انسان امروز دانست که تکنولوژی هر روز بیشتر و بیشتر میان او و طبیعت ، او و اطرافیانش فاصله ایجاد می کند. نه مسافتی که بتوان آن را طی کرد بلکه دوریی بدون نزدیکی.
سیا وش در نیویورک زندگی می کند و علاوه بر کارهای هنری دیگر، نقاشی روی سنگ های زیبا و جالب دیگری نیز دارد که شایسته دیدن هستند.
چهارشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۹۳
جمعه، شهریور ۲۱، ۱۳۹۳
شنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۹۳
مراسم یادبود پناهجوی ایرانی در استرالیا
حمید خزایی، پناهنده ایرانی در اردوگاه های پناهندگان در استرالیا، در اثر عفونت خونی جان خود را از دست داده است. رضا براتی نیز چندی پیش، به ضرب گلوله گارد ضد شورش کشته شده بود. آیا جستجوی زندگی دلخواه، یکی از طبیعی ترین حقوق آدم ها نیست؟
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/2014/09/140905_user_video_khazaee.shtmlسهشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۳
ایران 3 آمریکا 2
https://fbcdn-sphotos-f-a.akamaihd.net/hphotos-ak-xfp1/v/t1.0-9/10624931_770234199708194_1178864283165469981_n.jpg?oh=ed349c3e4f8a4043a85b25a5c89fdb42&oe=5472506F&__gda__=1415711206_b1ac9bdbf8ff121a1f5b730821769014
والیبال ایران -آمریکا در لهستان- کراکف / نتیجه : 2-3 به نفع ایران . 2 دسامبر 2014 / 11 شهریور 1393
بفرمایید شادی!
والیبال ایران -آمریکا در لهستان- کراکف / نتیجه : 2-3 به نفع ایران . 2 دسامبر 2014 / 11 شهریور 1393
بفرمایید شادی!
یکشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۹۳
استان مرکزی/ شهرستان دلیجان / نراق
نراق
درمورد نام نراق گروهی بر این باورند که نام نراق از ستارهای گرفته شدهاست
و گروهی دیگر معتقدند که: نراق به معنای «نر» یا «نره» که به معنای
برآمدگی و بلندی زمین است. شاید به لحاظ اینکه سلطانآباد (اراک) را به نام
عراق میشناختند و شهر نراق در بلندترین نقطه عراق (اراک) قرار داشت آن را
«نر عراق» یا نره عراق» نام نهادند و به مرور زمان، «نر عراق» به «نراق»
تغییر نام یافت.
با سپاس فراوان از آقای رضا خوشدل اوهول کوه مشرف بر شهر نراق |
استان کردستان / دیوان دره / غار کرفتو (1)
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=709137105823933&set=ms.709137372490573.709137105823933.709136172490693.709136122490698.709137432490567.bps.a.708446119226365&type=1&theater
غار
کرفتو در 67 كيلومتري شمال غرب شهر ديواندره و شرق سقز قرار دارد. اين غار
آهكي در دوران سوم زمين شناسي شكل گرفته است.در طول ساليان اقوام مختلفي
در آن سكونت كرده اند و آنها شكل غار را تغيير داده اند و ميتوان اين غار
را در ميان غارهاي دست كن نيز به حساب آورد.
با سپاس چندباره از آقای رضا خوشدل عزیز
با سپاس چندباره از آقای رضا خوشدل عزیز
شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۹۳
جمعه، تیر ۰۶، ۱۳۹۳
استان کرمان / جیرفت / کنار صندل / شهر دقیانوس
مورخان و باستان شناسان ایرانی با حفاریهای بسیار در حوضهٔ هلیل رود و
روستای کنار صندل به این مهم دست یافتند که گهوارهٔ تمدن خاور میانه بین
النهرین نیست بلکه جیرفت است. آنها با حفاری و پیدا کردن سنگهای صابونی در
حوزهٔ هلیل رود موفق به اثبات نظریه شهر دقیانوس و کنار صندل شدند و آن را
به ثبت ملی رساندند. آنها پیکرهٔ انسان نمای یک بت را نیز پیدا کردند. طبق
این نظریه شهری در کنار هلیل رود به مساحت ۴۰۰ کیلو متر مربع وجود داشته
که حتی از تمدن بابل و بین النهرین نیز قدیمی تر بوده است که این با یافت
بیش از ۴۰۰ شی گرانبها حاصل شد و پروژهٔ شهر دقیانوس و کنار صندل اولین
تمدن در خاور میانه به شمار رفت وبه ثبت ملی رسید.
شهر دقیانوس و تپههای کنار صندل |
تپه باستانی ۷ هزار ساله کنارصندل . جیرفت |
شهر دقیانوس ومیراث فرهنگی جیرفت (روستای کنارصندل) |
اشتراک در:
پستها (Atom)