یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۲

فارسی؟ چرا که نه؟! / خر

خر نه تنها یک حیوان زحمتکش و پرکار است  :

خر
بلکه در ترکیب های زیر به معنی بزرگ به کار برده شده است :

خرگوش : حیوانی که گوش های بزرگی دارد

خرچنگ : حیوانی که چنگ های بزرگی دارد


خر مگس : مگس بزرگ
خربزه به  روایتی خرپوزه : شبیه به پوزه بزرگ ( به روایتی دیگر: شببه به پوزه خر)
خرمهره : مهره بزرگ


و در ترکیب های زیر به معنی زیاد استفاده می شود:
خرپول : کسی که زیاد پول دارد
خرخون (خرخوان) : کسی که  خیلی زیاد درس می خواند!
خر مظلوم این همه کاربرد های متنوع دارد و ما آدم ها،به کسی که چیزی سرش نمی شود می گوییم : خر
این هم شد انصاف!؟
ترکیب ها و کاربردهای دیگر خر را برایمان بنویسید

۴ نظر:

  1. خرچسونه پس چی میشه؟

    پاسخحذف
  2. ممنون از یادآوری شما. نگارش درست این واژه خرچُسُنه است و نام جانور سوسک مانندیست که وقتی لمسش می کنید بوی بدی از خود بیرون می کند یعنی همان چس ( با عرض پوزش). در این صورت این واژه در گروه دوم قرار می گیرد یعنی حیوانی که زیاد چس (بوی بد) می دهد.
    می توانید به این واژه در لغتنامه دهخدا نگاه کنید

    پاسخحذف
  3. خرک، خرغلت، خرپشته، نره خر، دسته خر، خر تو خر، خرکی، خرشانس، خر حمالی
    می شود از واژه خر ترکیب های بالا را هم ساخت.

    پاسخحذف
  4. با سپاس از خانم / آقای ناشناس از میان واژه های یادآوری شده، به نظر می رسد خر در دو واژه خرپشته به معنی بزرگ و در دو واژه خرشانس و خر حمالی به معنای زیاد به رفته است.
    با سپاس دوباره

    پاسخحذف