شنبه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۱

رمان تاریخی فارسی / فرنچیشِک ماخالسکی

HISTORYCZNA POWIEŚĆ PERSKA
FRANCISZEK MACHALSKI
رمان تاریخی فارسی
فرنچیشِک ماخالسکی 

خاورشناسان روس و اروپای شرقی توجّه خاصّی به رمان تاریخی دارند ومقالات و کتاب هایی درباره ی آن می نویسند. در خاورشناسی روس، "تاریخ ... همه علوم اجتماعی و بخش اعظم ادبیات و علوم انسانی را در بر می گیرد" (اتکین،ص12). از این رو، رمان های تاریخی مورد علاقه خاورشناسانی بوده که عمده تحقیقات خود را در باره فقه اللّغه و تاریخ ایران انجام می داده اند. از جمله  این آثار می توان به رمان تاریخی فارسی (کراکو 1952) اثر فرانسیزک (فرنچیشِک) ماخالسکی اشاره کرد که منبع عمده  آرین پور در نگارش بخش "رمان تاریخیِ" از صبا تا نیما بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم و اشغال لهستان از جانب نازی ها، عده زیادی از لهستانی ها به ایران مهاجرت کردند. آنان در سال 1942، انجمنی به نام انجمن لهستانی مطالعات ایرانی در تهران تشکیل دادند و نشریه ای در سه شماره (از 1943 تا 1945) منتشر کردند که چند محقق معروف لهستانی و جمعی از روشنفکران ایرانی مثل سعید نفیسی با آن همکاری داشتند.
ماخالسکی، که سال های جنگ دوم را در ایران گذرانده و عضو انجمن لهستانی مطالعات ایرانی بود، در اوایل دهه 1950 به کشور خود بازگشت و در شهر کراکو، استاد زبان و ادبیات فارسی شد. او نخستین محقّق لهستانی بود که پژوهش های ایرانی را جدا از مطالعات اسلامی، که با تأکید به زبان ترکی و عربی انجام می گرفت، پیش برد. البته، انجمن های ایران شناسی بر تاریخ ادبیات و تاریخ اجتماعی ایران در قرون وسطی ، دوران اسلامی، همچنین بر ترجمه متون کلاسیک فارسی تأکید داشتند؛ اما، در حاشیه ، به ادبیات و تاریخ معاصر نیز پرداخته می شد.
ماخالسکی، از زمان اقامت در ایران، انتشار ترجمه ها و مقالاتی را درباره ادبیات قدیم و معاصر ایران آغاز کرد. دامنه علایق ادبی او وسیع بود و از رودکی تا نادرپور را در بر می گرفت. اما بیشتر تحقیقات او درباره نویسندگان ایرانی حالتی ابتدایی داشت و هدف آن بیشتر اطلاع دهی و ارزیابی بود تا تحلیل دقیق ادبی. با این حال، آثار او راه را برای  تحقیقات جدید ایرانی در لهستان هموار کرد (کراسنوولسکا،ص24). رمان تاریخی فارسی (1952) و اثر سه جلدی ادبیات ایران معاصر (1965، 1967، 1980) - که وی، در آن شعر فارسی را در سه دوره ی بیداری تا کودتای 1299، از 1921 تا 1941، و شعر بعداز جنگ جهانی دوم بررسی کرده - آثار مهم اویند. رویکرد نویسنده به این آثار بیشتر از جنبه انعکاس ایدئولوژی ها در آنهاست و او به ارزش هنری آنها، که غالباً زیاد هم نیست، چندان توجّه ندارد. ارزش آثار ماخالسکی در این است که، درباره بسیاری از نویسندگان گمنام و درجه دوم ایرانی آن دوره، در آن ها مطلب درخور توجهی آمده است (همان). ماخالسکی بخشی از شاهنامه فردوسی و چشمهایش، رمان بزرگ علوی، را نیز به زبان لهستانی ترجمه کرده است. (---> آینده، مرداد 1360)
آرین پور با نظری مثبت به کار ماخالسکی می نگرد و مطالعات او درباره رمان های تاریخی فارسی را عمیق تر از کار بِرتِلس می داند. وی گزارش می کند که ماخالسکی، در رمان تاریخی فارسی، آثار بیست و هفت مؤلف را، به لحاظ منابع و ترکیب و اصول فنی و علمی و مختصات قهرمانان و صنوف اجتماعی و زبان و سبک انشا بررسی کرده و بر آن است که هیچیک از آنها مانند صنعتی زاده به  شرح طبیعت نپرداخته و ذوق و قریحه او را نداشته است.
ماخالسکی، صنعتی زاده را "پدر رمان های تاریخی ایران" می خواند و ذوق و قریحه و قدرت توصیف وی را برتر از دیگر نویسندگان میداند. همچنین از آثار او به عنوان تألیفاتی مناسبِ دوران بحرانی آغاز قرن بیستم یاد می شد - دورانی که عناصر ترقّی خواه و روشنفکر ایران مبارزه خود را با بقایای رژیم قدیم و اوضاع نامطلوب ادامه می دادند ...- رمان های تاریخی او، نظر به حقیقت گویی و تهییج میهن پرستی؛ محققاً موجب آن شده است که ادبیات جدید بر ادبیات زمان قدیم غالب و فاتح گردد. این فتح هنوز کاملاً تکمیل و تأمین نشده است؛ اما تردیدی نیست که کرمانی طریقه ی تکمیل آن را نشان داده است. ( --> آرین پور، ص 225)
ماخالسکی، در مقدمه پانزده صفحه ای جلد اول ادبیات ایران معاصر، پس از بحثی درباره وقایع معاصر و فشار نیروی استعماری روس و انگلیس به ایران، ادبیات جدید را منبعث از انقلاب مشروطه و رفرم سیاسی-اجتماعی ناشی از آن می داند و برای آن دو خصوصیت قایل می شود: تغییر شکل و فرم شعر تحت تأثیر ترجمه اشعار اروپایی به زبان فارسی؛ تحول محتوایی شعر که بیانگر توجه شاعران به رئالیسم و پرداختن به زندگی معاصر است. (---> حبیب اللهی، ص 392-393)
ماخالسکی، سپس، شاعران معاصر را ذیل شش عنوان دسته بندی می کند و ترجمه فرانسه نمونه هایی از اشعار آنان را می آورد: فرزندان نسل دوم شعرای کلاسیک فارسی مثل شوریده و عبرت؛ شاعران بیداری ایران مثل میرزاآقاخان کرمانی و حیدرعلی کمالی؛ شاعران روزنامه نگار و تصنیف سازی چون عارف و دهخدا و بهار که اصلاحات و آزادی طلبی عصر مشروطه پدید آورنده آنان بوده است؛ حماسه سرایان وطن پرستی مثل پورداود و بهمنیار؛ شاعران غنایی و ساده نویسی چون ایرج میرزا و افسر؛ شاعران متأثّر از انقلاب روسیه مثل لاهوتی و فرّخی یزدی که ماخالسکی از آنان به عنوان "قهرمانان انقلاب ملی" یاد می کند. (---> کاوه، ص 122-123)
ماخالسکی، در جلد دوم، پس از شرح پیشرفت های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در دوره رضاشاه، جنبه اساسی شعر این دوره را بررسی می کند و به تغییر تدریجی سبک و شیوه منتقدان می پردازد. آنگاه فصل هایی را به موضوع های اجتماعی، غنایی و شخصی، فکاهه و طنز انتقادی، نوپردازی، و تصنیف سازی در شعر فارسی اختصاص می دهد. ماخالسکی متوجه مقام مخصوص نیما بوده و در حقّ او به تفصیل بیشتری (بیست و دو صفحه) سخن رانده و از جمله آورده است: نام نیما یوشیج در تاریخ ادبیات ایران به عنوان یکی از جسورترین مبتکران ادبی ... باقی خواهد ماند. (---> جمال الدین، ص 542)
پس از ماخالسکی، نویسندگان متعددی به ترجمه و توضیح آثار ادبی متأخر ایرانی پرداخته اند، از آن جمله ماژوسکا که بوف کور هدایت و جوزفوویچ ژاباک که، به اتفاق ماژوسکا، شعرهایی از فروغ فرخزاد را به زبان لهستانی ترجمه کرده است. نسل جوان ایران شناسان لهستان توجه روزافزونی به ادبیات جدید فارسی و استفاده از روش های جدید در تحلیل ادبی متون نشان می دهد. (کراسنوولسکا، ص 25)

مروری بر تاریخ نگاری ادبیات معاصر
دفتر دوم ص 44-38
حسن میرعابدینی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
تهران 1389


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر