جمعه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۲

آرامگاه لهستانیان در ایران / بندر انزلی

بار دیگر به سراغ صفحه آقای رضا خوشدل رفتیم و البته با اجازه مستقیم ایشان  عکس ها و توضیحاتی درمورد قبرستان لهستانی ها این بار در بندر انزلی از آنجا برداشتیم. بار دیگر از ایشان به خاطر کارهای مستندی که انجام می دهند و به خاطر اینکه بی دریغ و بی چشمداشت اجازه دادند که از مطالبشان استفاده کنیم، سپاسگزاریم . آقای خوشدل ممنون! تمام توضیحات هم از ایشان است.

در ورودی ....
عبور از این در آسان نیست...

  بر این ستون به دو زبان انگلیسی و لهستانی نوشته شده : «اینجا آرامگاه 639 لهستانیست: سربازان ارتش شرق ژنرال ولادیسلاو آندرس، اسیران جنگی سابق و زندانیان اردوگاههای اتحاد جماهیر شوروی که در سال 1942 در راه رسیدن به میهنشان در اینجا درگذشته اند. روحشان شاد باد




در آغاز جنگ جهانی دوم، نیروهای شوروی پس از توافق با دولت هیتلر بخش شرقی لهستان را اشغال کرده، ده‌ها هزار شهروند لهستانی را به اردوگاه‌های کار اجباری در سیبری و قزاقستان تبعید کردند. پس از حمله آلمان به شوروی، نیروهای مقاومت لهستان که به عنوان بخشی از نیروهای متفقین در مقابل اشغال و پیشروی آلمان مقاومت می‌کردند، از فرصت استفاده کرده و از شوروی درخواست آزادی اسرای لهستانی را نمودند. استالین حاضر شد ترتیب آزادی اسرای لهستانی را بدهد تا پس از ملحق شدن آنها به نیروهای مقاومت در اروپا، فشار بر آلمان را در جبهه اروپا افزایش دهند.

بدین ترتیب در سال ۱۹۴۲ حدود ۱۱۵٬۰۰۰ شهروند لهستانی، شامل سربازان، مردان، زنان و کودکان غیرنظامی، با کشتی از دریای خزر وارد بندر انزلی شدند. نیروهای نظامی و داوطلب برای ملحق شدن به مقاومت اروپا ایران را ترک کردند، اما هزاران شهروند غیرنظامی و زن و کودک تا ۳ سال در شهرهای مختلف ایران باقی ماندند. به علت سوء تغذیه در دوران اسارت و ابتلا به بیماری‌های واگیردار، بسیاری از نظامیان و غیرنظامیان در طول اقامت در ایران جان باختند.




خاطره ی یکی ازآوارگان لهستانی:


خانم مسنی که در آن روزگار دختر نوجوانی بوده این گونه می گفت : ” ما یک گروه انسانهای درمانده و ضعیف بودیم که از فرط گرسنگی و بی غذایی و ابتلا به بیماریهای مختلف در حال مرگ بودیم . در طول سفر مدام صدای زنگ می آمد و جسدی به دریا انداخته می شد . وقتی به بندر انزلی رسیدیم و پیاده شدیم مردم به طرف ما آمدند . دورمان جمع شدند و سعی کردند با ما ارتباط بر قرار کنند . وقتی که حال نزار ما را دیدند برایمان لباس و غذا آوردند . حتی شیرینی و میوه می آوردند و به ما لبخند می زند . برایمان باور کردنی نبود . مردمی بودند که به ما لبخند می زدند . آنها از ما نپرسیدند که پدر ومادرتان کیستند ؟ نپرسیدند که اعتقادتان چیست ؟ نپرسیدند که از کجا آمده اید ؟ فقط احساس کردند که ما به کمک احتیاج داریم و به ما کمک کردند .



با گسترش جنگ دوم جهانی، کشور لهستان درسال ۱۳۱۸ خورشیدی (برابر با ۱۹۳۹ میلادی) مورد هجوم آلمان نازی از یک طرف و شوروی از طرف دیگر قرار گرفت و عملاً به دو قسمت تقسیم شد. اسرای زیادی به شوروی منتقل و در اردوگاه‌ها اسکان داده شدند و بسیاری نیز بطور دسته جمعی اعدام شدند.


بعد از دو سال و با آغاز حمله آلمان به شوروی، استالین مجبور شد با دولت در تبعید لهستان از در دوستی درآمده و فرماندهی واحدی در مقابل آلمان در جبهه لهستان ایجاد کند. طبق این توافق قرار بر این شد که علاوه بر عبور افراد نظامی تجهیز شده لهستانی از خاک ایران، زندانیان و افراد داخل اردوگاه‌ها نیز از طریق ایران به فلسطین و آفریقا مهاجرت کنند. این عمل با نقض بی طرفی ایران و اشغال ایران توسط قوای انگلیسی و سپس روسی در تاریخ سوم شهریور ۱۳۲۰، امکان پذیر شد.



هرسنگ خوابگاه انسانی دردمند و آواره...گرسنه و بیمار.... 


بیماری هایی چون تیفوس و عوارض ناشی از گرسنگی شدید در سیبری، دسته دسته از این آوارگان پیر و کودک و جوان را از پای در می آورد. به جز معدودی از آنها که به دلایلی چون تشکیل خانواده در ایران ماندند، بقیه از این اردوگاه ها به نقاط مختلف جهان عزیمت کردند.
اما به گفته خود کسانی که سال ها پیش از ایران به کشورهای دیگر جهان رفته بودند، ایران برای آنها چون بهشت بود. مردم با آنها بسیار مهربان بودند و هر روز مقابل اردوگاه ها صف می کشیدند و برایشان غذا و لباس و دیگر مایحتاج زندگی می بردند، و حتی به سوی کامیون هایی که آنها را حمل می کردند، بسته هایی پر از شیرینی و میوه پرتاب می کردند.

منبع:  https://www.facebook.com/media/set/?set=a.474004596003853.1073741828.100001829496749&type=1
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر